امروز همه ردپاهای او را حذف کردم
همه آنچه خاطرات او را در ذهنم تداعی میکرد
دیگر چیزی از او ندارم تا به یاد بیاورم الا همه خاطرات او که در ذهنم جا خشک کرده
چه فریب بزرگی بود شبکه مجازی که فقط ذهن و روحم را آزار داد 2 سال و 3 ماه!!!
امیدوارم دیگه برنگردم مث دفه های قبل
چقدر غمباره برام وقتی شنیدم که به خاطر من بوده رفتنش
شاید این حرفا رو هیچ کس هیچ وقت نخونه فقط برای خودم باشه که اینجوری بهتره
هععععی
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
کنسرت ناگفتههای مسئولان بروجرد در فصل نو نواخته شد/ وقتی فرهنگ زیر بار برگزاری کنسرت شانه خالی میکند
صدور مجوز کنسرت موسیقی در بروجرد بنا به آنچه فرماندار بروجرد گفته است منوط به تائید شورای فرهنگ عمومی است و در حال حاضر اجازه هرگونه کنسرتی در این شهرستان صادر نمیشود.
موضوع عدم صدور مجوز کنسرت مدتی است که یکی از چالشهای حوزه فرهنگ و هنر شده و واکنشهای مختلفی را در پی داشته است تا جایی که فرماندار شهرستان بروجرد در تازهترین اظهارات خود در جلسه شورای فرهنگ عمومی قاطعانه بر نظر خود مبنی بر عدم صدور مجوز اجرای کنسرت در این شهرستان ایستاد و این امر را مخالف آرمانها و ارزشهای شهرستان عالم پرور بروجرد دانست.
آنچه مبرهن است این اظهار نظرات قاطعانه فرماندار بروجرد مبنی بر عدم صدور مجوز هرگونه کنسرت در این شهرستان به الگوی اجرای اینگونه برنامههای فرهنگی در دیگر شهرستانهای استان لرستان و بهطور واضح شهرستان خرمآباد برمیگردد که چندی پیش برگزاری یک کنسرت مختلط در آن اظهارات ضدونقیضی را علیه مسئولان این شهرستان برانگیخت.
البته باید تأکید کرد که مسئولیت صدور هرگونه مجوز اجرای برنامههای فرهنگی نظیر کنسرتهای موسیقی تنها درید اختیارات ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نیازی به گذر از فیلتر تائید شورای فرهنگ عمومی آن شهر ندارد پس اظهارات مسئولان این شهرستان و در رأس آنها فرماندار بروجرد یا نشان از بیاطلاعی آنها از حیطه مسئولیتهای خود و یا نشاندهنده دستپاچگی و پرهیز از تکرار و فشار احتمالی برگزاری چنین همایشهایی است که در خرمآباد به وجود آمده است.
هدف از برگزاری کنسرت در فضای فرهنگی ایران اسلامی قطعاً ترویج اختلاط و بیبندوباری فرهنگی نبوده و نیست هرچند مواردی اینچنین در سطح کشور موجبات لغو کنسرتهای مشابه را تشدید کرده است اما باید دانست چنانچه از ترویج فضاهای فرهنگی که ناگزیر جامعه و جمعیت جوان به سمتوسوی آن اشتیاق دارند ممانعت به عمل آید ناخودآگاه این اشتیاق وافر به بزنگاههای فرهنگی مهلکی هدایت میشود که در این صورت از بین بردن و اصلاح آنها متحمل خسارتهای فراوان امنیتی و فرهنگی است.
گسترش روزافزون اجتماعات مختلط در ویلاهای شهرستان بروجرد و اشاعه فحشای خاموش در آنها گواه این مدعاست که متولیان فرهنگی بروجرد دستبهعصا و بعضاً سلیقهای با موضوع ترویج همایشهای فرهنگی و برگزاری کنسرتهای موسیقی برخورد کردهاند همچنان که با فرارسیدن ایام تعطیلات و فراغت جوانان و نوجوانان گرایش آنها به سمتوسوی حضور در میهمانیهای مختلط شبانه و یا اجتماعاتی که بدون هیچ نظارت اجتماعی حتی از سوی خانوادهها در باغها و ویلاهای گلدشت بروجرد و یا منطقه گردشگری ونایی برگزار میشود، بیشتر شده و زنگ خطری جدی درراه به انحراف کشیده شدن خواستههای جوانان و نوجوانان این شهرستان است.
هیچکس منکر این مسئله نبوده و نیست که برگزاری آئینهای مختلط جشن و شادی در زیر لوای کنسرتهای موسیقی و به نام اداره فرهنگ و ارشاد میتواند لطمهای جدی به پیکره نظام اسلامی و نام پرآوازه شهرستان عالم پرور بروجرد وارد کند اما آیا برگزاری جلسات میهمانی شبانه همراه با آسیبهای اجتماعی فراوان خواستگاه مسئولان در دفاع از عدم بهرهمندی جوانان از حق شادی مجاز است؟
آیا نمیتوان با نظارت بیشتر و کنترلشده این حق جمعیت اغلب جوان شهرستان بروجرد را بدون تعمیم به نمونههای برگزارشده مشابه نادرست در شهرستانهای استان بهدرستی استیفا کرد؟
بههرروی فاصله معنادار مسئولان این شهرستان در ممانعت صرف از برگزاری هرگونه کنسرت موسیقی و آئینهای ویژه جوانان نمیتواند آسیبهای پیش روی این قشر گسترده را کاهش داده و آنها را درراه تأمین این اشتیاق و نیاز خود به بیراهه نکشاند.
در اینجا لازم است نمونههای موفق برگزاری کنسرتهای زنده خیابانی در سالهای گذشته با حضور پرشور جمعیت جوان این شهرستان با هر دیدگاه و تفکری را یادآور شویم که این شهرستان ظرفیت بهرهمندی از فضاهای شادی اسلامی کنترلشده بدون آسیبهای اجتماعی رایج را دارد و مسئولان شهرستان بهتر است بهجای تأکید بر ممانعت صرف از برگزاری چنین همایشهایی جسارت خود در مواجهه با پدیدههای جدید و نیازهای اجتماع جوانان را افزایش دهند.
انتهای پیام/
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
دلم گرفته؛
امروز می خواهم فارغ از هرگونه ادبیات و چینش واژه ای فقط خودم بنویسم فقط خودم
از بی مهری هایی که به من روا داشتند تا دلسردی که این روزها پس از بی اعتمادی مسئولان کاری ام در پی زیرآب زنی های برخی افراد نادان بگویم.
از این بگویم که هرگاه خواستم آرامش و ثبات قدم بگیرم کسی با دو به هم زنی هایش آرامشم را بر هم زد.
این روزها شده ام شبیه کسی که تنهاست و فریادرسی ندارد
خدایا می دانم تو هستی همیشه اما با این تهمت های ناروا چه کنم؟ تو بگو چگونه باید این همه خودم را اثبات کنم؟
خدایا تنهایم نگذار...
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
بچه که بودیم، سهم ما از جنگ، تماشای علی کوچولویی بود که پدرش رفته بود جبهه. در کتابهای درسی آن سالهای دبستان، قهرمان قصه نسل ما دهه شصتیها بابایی بود که هم «آب» میداد و هم «نان» اما هیچوقت هیچکسی ننوشت بابا آب داد، بابا نان داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، بچه که بودیم، سهم ما از جنگ، تماشای «علی کوچولو»یی بود که پدرش رفته بود جبهه. در کتابهای درسی آن سالهای دبستان، قهرمان قصه نسل ما-دهه شصتیها- بابایی بود که هم «آب» میداد و هم «نان» اما هیچوقت هیچکسی ننوشت بابا آب داد، بابا نان داد، بعدش جنگ شد، بابا جان داد ...
سهم نسل ما از نوجوانی و جنگ هم فیلمهای «ابراهیم حاتمی کیا» بود. تماشای «حاج کاظم» هایی که به خاطر «عباس» ها خطر میکنند و دوباره «خیبری» میشوند حتی اگر زخم زبان بشنوند و «سلحشور» های جنگ نرفته و جنگ ندیده، برایشان مشق دسته و گروه و گردان و لشکر کنند!
عافیت طلبها برای تبرئه بیغیرتی خود، «سهمیه» را علم کردند و سالها با همین وصلهای که «درد» داشت، بدجور هم برای بچههای شهدا «درد» داشت، حواسها را پرت کردند. الحق که به هدف خود هم رسیدند وقتی فرزند شهید از غصه زخمزبانها، خانهنشین شد یا آن یکی به دانشگاه که رفت، نخواست کسی بفهمد فرزند یک «قهرمان» است؛ قهرمانی که نه فقط آن دانشگاه و آدمهایش که تمام شهر باید به احترامش به قامت میایستادند ...
درد داشت اینکه پدرت، جان و جوانی خودش را فدای این سرزمین و آرمانهایش کرده باشد و حالا «تو» با انگ سهمیه، بهجای طلبکار، بدهکار هم باشی. تویی که تمام لحظههای بیپدریات را از این دنیا طلب داشتی و دم نزدی و زخمزبان شنیدی و سکوت کردی چون پدرت در وصیتنامهاش نوشته بود «برای خدا رفت. با خدا معامله کرد و منتی سر کسی ندارد.» و تو هم خواستی شبیه پدرت باشی. شبیه کسی که سالها توی یک قاب نشسته بود کنج طاقچه و به تو لبخند میزد.
هیچکس اینجا شبیه «پدر» لبخند نمیزد ولی بعضیها از «پدر» حرف زدن –ناحق حرف زدن- را خوب بلد بودند. این قصه برای سالهای پس از جنگ است، و الا که سالهای جنگ این شکلی نبود. همه با هم بودند؛ کنار هم، پشتهم. همه زنان این سرزمین خواهر هم بودند و مردانشان برادر ...صیغه برادری میخواندند که آن دنیا یکدیگر را شفاعت کنند. خدا را در زاویه قنوت نمازشان جا میدادند این بچهها بس که زلال بودند. در جبههها با خدا همسنگر بودند. «شور» آهنگران بود و «شعور» حسینی که فهمیدهها را در سیزده سالگی، به «جنوب» کشاند تا شرمندگیاش بماند برای عافیت طلبانی که فقط راه «شمال» را بلد بودند چه آن سالها و چه حالا؛ در تمام این سالهایی که کاروان شهید از «شام بلا» آوردند و میآورند و حالا نسل من، میتواند «تلاقی عشق و خون» را به چشم ببیند و حسرت بچههایی که بزرگ شدهاند ولی هنوز تنشان از لمس آخرین خاطره حضور پدر، بوی باروت میدهد.
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
دنیا كوچك تر و حقیر تر و ناچیز تر از آن است كه در آن از كینه ها پیروى شود.
.
.
┘◄امام على علیه السلام
.
.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 142 ، ح 2544
.
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، سبک زندگی ایرانی - اسلامی ، ،
برچسبها:
دوستان عزیز و همراهان گرامی از اینکه وبلاگ کانون ریحانه را برای انتشار نظرات خود مناسب دیده و انتخاب کرده اید از همه شما بسیار سپاسگزارم.
کانون فرهنگیب تبلیغی ریحانه آماده پاسخگویی به تمامی سؤالت اعتقادی، مذهبی، شرعی و ارائه مشاوره به شما عزیزان در تمامی زمینه ها با استفاده از حضور اساتید مجرب است.
امید است با فعالیت منطبق بر قرآن و سیره ائمه معصومین علیهم السلام تمامی شما عاقبت بخیر باشید.
با تشکر مدیریت کانون ریحانه بروجرد
خدایا!
شاد کن دلی را که گرفته و دلتنگ است
بی نیاز کن کسی را که به درگاهت نیازمند است
امیدوار کن کسی را که ناامید به آستانت آمده
بگیر دستانی که اکنون بسوی تو بلند است
مستجاب کن دعای کسی که با اشکهایش تو را صدا می زند
حامی آن دلی باش که تنها شده است
با دستهای مهربانت ، با تمام قدرت و عظمت و تواناییت
ببار رحمتت را بر بندگانت ...
آمین اى مهربان ترين ...
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
روح را صحبت ناجنس عذابی ست الیم
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، سبک زندگی ایرانی - اسلامی ، ،
برچسبها:
نگریستن به پله ها کافی نیست
باید توکل کنی و از آن بالا بری
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، سبک زندگی ایرانی - اسلامی ، ،
برچسبها:
تصور کنید که همه ی اطرافیانتان به شما به عنوان یک نمونه ی عالی مدیریت زمان نگاه می کنند.
خودتان را به صورت یک متخصص در زمینه ی مدیریت زمان مجسم کنید. خود را به عنوان فردی منظم ، کار آمد و موثر تصور کنید.
آنقدر تجسم کنید تا تحقق پیدا کند. طوری عمل کنید که گویی در تمام جنبه های مدیریت زمان استاد هستید.
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، سبک زندگی ایرانی - اسلامی ، ،
برچسبها:
امام رضا علیه السلام فرمودند :
عقل شخص مسلمان تمام نیست ، مگر این كه ده خصلت را دارا باشد :
1_ از او امید خیر باشد.
2_ از بدى او در امان باشند.
3_ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد.
4_ خیر بسیار خود را اندك شمارد.
5_ هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
6_ در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود.
7_ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد.
8_ خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد.
9_ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.
سپس فرمود : دهمى چیست و چیست دهمى ! به او گفته شد : چیست ؟ فرمود :
10_ احدى را ننگرد جز این كه بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است.
(تحف العقول ، ص 467)
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، سبک زندگی ایرانی - اسلامی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
حقا که تو را شاه نشینی زیباست
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
جز با خیال چشم تو یلدا عزیز نیست
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
فکرش را بکنید اگر اتفاقات نیجریه در یکی از کشورهای غربی افتاده بود!
رئیس جمهور محترم ما صبح کله سحر از خواب بیدار می شد اول کاری که می کرد پیام تسلیت پر سوز و گدازی به آن کشور می داد! و همینطور وزیر امور خارجه مان!
اما این روزها تعداد زیادی از شیعیان به همراه رهبران آنها در نیجریه مظلومانه به شهادت رسیده اند! شیعیانی که اتفاقا جزو خالص ترین حامیان و دوستداران ایران هستد ...
صبر کردم ببینم جناب حسن روحانی مثل حادثه پاریس، صبح علیالطلوع پیام صادر میکند یا خیر!؟
اما تا این لحظه که دو روز از این حادثه گذشته است، خبری نیست که نیست!
گویا جناب رئیسجمهور هنوز خواب تشریف دارند یا اینکه هنوز خبردار نشدهاند یا شاید هم مطلع هستند اما احساس نیاز برای صدور پیام نمیکنند! بالاخره شیعیان سیاهپوست نیجریه کجا و سفیدپوستهای بلوند چشمآبی اروپایی کجا!
حالا البته ما صبرمان زیاد است.
باز هم منتظر پیام یا واکنش آقای روحانی میمانیم! هرچند که خیلی خوشبینانه کمکم داریم به این یقین میرسیم که جناب روحانی، اروپاییها را انسانتر از مسلمانان و شیعیان میداند.
آن از پیامی که برای حادثه تروریستی لبنان چند ساعت بعد از پیام برای حادثه فرانسه و آنهم بعد از فشار افکار عمومی صادر شد و این هم از حادثه نیجریه که فعلاً سکوت اختیار کردهاند!
شاید فقط پاریسی ها آدم بودند!
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
دلتنگم
به احمقانه ترین شکل ممکن
دلتنگ کسی هستم
که هیچ خیابانی را
با او قدم نزده ام
اما او در تمام خاطرات من راه میرود...
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
حالا که خواب رفته دلم بی صدا برو
آرام رد شو از من و بی اعتنا برو
اینبار حرفهای دل من نگفتنیست
اینبار را نپرس چرا و کجا؟!...برو!
از نو تمام خاطره ها را مرور کن!
اصلا نیا به قلب من از ابتدا! برو!
اصلا خیال کن که دلت جای دیگریست
اصلا خیال کن که ندیدی مرا برو!
بعد از تو هیچ کس به دلم سر نمی زند
در را ببند پشت سرت، بی صدا برو!
حسن اسحاقی
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
شبیه باد پاییزی...
پس از تو قسمت بادم...
خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم.
خداحافظ و این یعنی...
در این اندوه میمیرم...
در این تنهایی مطلق كه میبندد به زنجیرم...
و بی تو لحظهای حتی دلم طاقت نمیگیرد...
و برف ناامیدی بر سرم یكریز میبارد...
چگونه بگذرم از عشق؟ از دلبستگیهایم؟
چگونه میروی با اینكه میدانی چه تنهایم؟
همیشه با تو بودنهای من دیری نمیپاید...
و بعد از تو كسی دیگر به دیدارم نمیآید!
تمام لحظههایم...
پر از تكرار بیرحمیست...
چگونه میتوان با این همه نامهربانی زیست؟
ببین! دلتنگ دلتنگم...
از این بیحاصلی لبریز و این را خوب میدانم...
كه میپوسم در این پاییز...
موضوعات مرتبط: فرهنگی ــ اجتماعی ، منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها:
خدای مهربانم
دعای امروز من برای دوستانم این است :
برای شانه های خسته ،قدری عشق..
برای گام های مانده در تردید، قدری عزم..
برای زخها ،مرحم
برای اخمها ،لبخند
برای پرسش چشمان ما، پاسخ..
برای خواهش دستان ما،باران..
برای این همه سرگشتگی ،ایمان..
برای ظلمت جان، روشنایی های پی در پی..
برای حیرت دل ،آشناییهای پر معنا..
برای عشق های خسته ،قدری روح..
برای عزم هایمان ،قدری اراده عطا فرما
روزتان بی نظیر
موضوعات مرتبط: منـ... می گـــــــویمــ... ، ،
برچسبها: